نسل امروز



اسلام همه اش ت است

خدا حضرت امام را رحمت کند که می فرمودند اسلام همه اش ت است و در جمله ی دیگری فرمودند اسلام تش بیشتر از معنویاتش است.                                       امام اعتقاد راسخی به این معنا داشتند و از امام باید یک همچنین کلامی را شنید که یک اسلام شناس کامل و جامع بوده است. یکی از دلایل صحت فرمایش حضرت امام همین عید غدیر بود که شما می بینید در روایات می فرمایند عید غدیر عظمتش از دیگر اعیاد بالاتر است، تصریح می فرمایند از عید فطر و عید قربان عظمت این عید بالاتر است و عیدالله اکبر نامیده اند عید غدیر را و این عید غدیر یک عید کاملا ی است، یعنی ما یک جشن ی بزرگ می گیریم، برای اینکه سرپرست امت اسلامی کسی شد مانند علی بن ابی طالب (علیه السلام)، خب خیلی برای عید غدیر باید ارزش قائل شد.

 امام صادق (علیه السلام) فرمودند اگر مردم به حقیقت عید غدیر معرفت داشتند، هزاران ملائکه با آن ها مصافحه می کردند و برکاتی که در این روز شریف است برای آن ها نازل می کردند.ماها خیلی از اوقات می بینیم، نه اینکه نمی توانیم شادی ها را به مثل عزاداری ها به خوبی برگزار کنیم بلکه از شادی ها نمی توانیم آنقدر نور بگیریم که از مراسمی که مربوط است به عزاداری ها، خب این یک نقص ما است، یک نقص فرهنگی است باید برطرف بکنیم. ما فکر می کنیم هر موقع حس گریه به ما دست داد برای مثال ذکر مصیبت، فقط آن موقع است که نور می گیریم، نه شما حس شادی وقتی پیدا می کنید برای یک عید، همان موقع هم سرشار از سرور و شادی هستید، نورانی می شوید و عید گرفتن انسان را نورانی می کند، جشن گرفتن انسان را نورانی می کند، این یک چیزی است که باید در فرهنگ ما جا بیفتد.

ما قدر عید غدیر را نمی دانیم والا جشن های عید غدیر ما گوش فلک را کر می کرد، همه خبردار می شدند که ما غدیر را جشن گرفتیم. جشن های عید غدیر نباید به یک روز محدود بشود. امیرالمومنین علی (علیه السلام) وقتی مردم می خواستند با ایشان بیعت کنند در غدیر خم، گفتند آقا یا رسول الله مردم تعدادشان زیاد است، همین چند تا شعار بدهند، مثلا الله اکبری بگویند از دور دستی تکان بدهند کافی است حالا قبول کردند همه، البته این ها تعابیر بنده بود، رسول خدا فرمودند عیبی ندارد مردم جمعیتشان زیاد است، می نشینیم تک تک بیعت کنند و به همه وقت برسد؛ حتی خانم ها بیعت کنند، دست در ظرف آبی بگذارند که امیرالمومنین علی (علیه السلام) دست در ظرف آب گذاشتند. آقا چه اصراری است که همه با علی بن ابی طالب (علیه السلام) دست بدهند! واقعا عجیب است عید غدیر. ما توانایی اش را نداریم، توانایی جشن گرفتن برای عید غدیر را نداریم؛ انشاءالله معرفتش را داشته باشیم، ولی توانایی مراسم گرفتنش را نداریم.

اطعام روزه دار در شامگاه عید غدیر   

 فرمود هر کسی یک افطار به مومن بدهد در شام گاه عید غدیر، هر یک طعامی که به یک مومن بدهد، گویی به صد هزار پیامبر طعام داده است، بعد امام رضا(علیه السلام) می فرمایند شما ببینید اگر کسی به یک جمعیتی غذا بدهد چه خواهد شد؛ ما روایتی نداریم اینطور که برای اطعام مومنین، برای غذا دادن انقدر ثواب ذکر شده باشد، مطمئن هستم شما حتما فردا شب حداقل یکی دو نفر را غذا خواهید داد که انشاءالله آمادگی پیدا کنید که سال های بعد بتوانید جمعیت بیشتری را غذا بدهید.

 ظهر عاشورا معمولا کسی در خانه اش غذا نمی خورد، می گوید برویم بگردیم آدم حسابی زیاد است که برای امام حسین(علیه السلام) غذا دارد می دهد. شام عید غدیر هم نباید کسی در خانه اش غذا بخورد، باید بگویند که حتما یک جاهایی است که غذا می دهند، می رویم غذا می گیریم. درست است پیامبر گرامی اسلام فرمودند هر کسی خبر غدیر را شنید باید به دیگران خبر بدهد ولی چه ضرورتی دارد که حالا همه را خبردار کنیم، بگذار امیرالمومنین (علیه السلام) غریب بماند، چه اشکالی دارد! ماهم جزء آن کسانی که امیرالمومنین را غریب نگه داشتند، مگر آن ها مردند! نه نمردند! زندگیشان را کردند! مگر طوری شد! این آقای ما تحملش برای غربت خیلی بالا است، من اگر بخواهم تحمل امیرالمومنین علی (علیه السلام) برای غربت را تعریف بکنم برای شما دیگر باید فقط روضه بخوانیم؛ حالا پیش ماهم غریب باشد چه اشکالی دارد!

یقینا یک مومن اگر بخواهد افطاری بدهد، غذا بدهد، یک بار در سال بخواهد این کار را بکند، ترجیح دارد آن یک بار حتما غدیر باشد، حالا اگر خواست دو بار این کار را بکند، مثلا عاشورا را هم اضافه کند، خواست سه بار این کار را کند، بیست و هشتم صفر این کار را بکند. حداقلش این است که آدم یک سوپی درست می کند، یک آش نذری درست می کند و به در و همسایه می دهد، قدیم ها این ها خیلی رسم بود، خرج زیادی هم ندارد، ولی نور و برکت زیادی دارد؛

 یا امیرالمومنین (علیه السلام) من به سفارش امام رضا(علیه السلام) برای جشن گرفتن عید غدیر عمل کردم.

می فرماید که بهترین غذا را به خانواده ات بده روز عید غدیر؛ الان بهترین غذا چیست؟ نمی دانم، هر غذایی که هست باید روز عید غدیر به خانواده ات بدهی، بچه هایت باید این را بفهمند، شما به بچه های خودت رحم نمی کنی، آشنایش نمی کنی با  عید غدیر، دستش را نمی گذاری در دست علی بن ابی طالب (علیه السلام)، آدم به بچه خودش رحم نکند به چه کسی رحم می کند!

می فرماید لباس نو بپوشید در عید غدیر، به تن فرزندانتان لباس نو بکنید و همچنین می فرماید که عطر بزنید، غسل کنید روز عید غدیر؛ روزه اش چقدر ثواب دارد، می فرماید که به هم تحیّت بگویید، رسیدید به هم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین» بگویید، خلاصه اش هم کردی قبول است، مبارک باشد”، ممنون هستیم، شکر خدا که ما را ولایت مدار علی بن ابی طالب (علیه السلام) قرار داد، همین فارسی اش را شما بگو. چطور به هم می رسیم سلام می دهیم، روز عید هم ادبش این است که به هم می رسیم تبریک بگوییم. به هم برسیم سلام ندهیم بی ادبی است؟! بله، خب روز عید هم به هم برسیم تبریک نگوییم بی ادبی می شود دیگه!

یعنی چه تبریک می گوییم؟ یعنی این روز عید برای شما پر برکت باشد، برکات از آسمان دارد نازل می شود، بر سر و روی شما بیشتر نازل بشود، مبارکتان باشد.

عید غدیر، عید با عظمتی است و یک عید ی هم است، خیلی عجیب است، اعظم اعیاد ما، بزرگترین عید ما ی است و حالا ببینید ت را خداوند متعال در چه حد و اندازه ای به ما معرفی کرده است. آبروی ت است، آبروی قدرت است عید غدیر که در عید غدیر کسی می آید سرپرستی جامعه ی اسلامی را به عهده می گیرد به نام علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امیرالمومنین، یعسوب الدین، حیدر کرار، داماد نازنین پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) که مولود خانه کعبه است، از آغاز زندگی او معجزه است، در خانه ی کعبه به دنیا آمده است، از اول این شخصیت برای امور مهم و بزرگ نگه داشته شده و مقدّر بوده که کار بزرگ انجام بده، اصلا امیرالمومنین علی (علیه السلام) آمدند و امارت مومنین را پذیرفتند به امر خدا، این افتخاری شد برای جامعه ی مومنین، برای امر امامت و امارت، اندازه را برد بالا، سطح توقع ما از یون رفت بالا، شما باید پیرو امیرالمومنین(علیه السلام) باشید، دیگر هر کسی نمی تواند بیاید در عرصه ی ت، اصل ت برای امیرالمومنین علی (علیه السلام) است، این را به همه ی استاندارها بگویید، به همه ی فرماندارها بگویید، به همه ی مدیران جامعه بگویید، به همه ی نمایندگان مجلس بگویید، به همه ی وزرا بگویید، بگذارید تنشان بلرزد، بیشتر به خودشان بیایند.

خداوند اندازه های ت را مشخص کرد در عید غدیر، اندازه های ت این است که سرپرستی جامعه ی دینی را کسی مثل امیرالمومنین (علیه السلام) یا در این جهت. البته امیرالمومنین علی (علیه السلام) در کلام شریفی دارند که رهبری جامعه تان را  کمکش کنید، حمایتش کنید، حتی دفاع می کنند امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند رهبری جامعه ی شما ممکن است معصوم نباشد، زلفش گرفته شود و همینطور هدایت بشود مثل فرشته ی الهی، ولی قدرت جامعه ی خودتان را می خواهید، استحکام جامعه ی خودتان را می خواهید باید با اتحاد خودتان در پیروی از او، جامعه ی خودتان را اساسا در امنیت و سلامت قرار دهید بعد انشاءالله مشکلاتش را شروع کنید بر طرف کردن. نمی خواهم بگویم همه ی تمداران باید مانند علی بن ای طالب (علیه السلام) باشند ولی اندازه ها مشخص شده است، قله مشخص شده است، توجه به قله است که در دامنه خیلی از مشکلات را برطرف می کند.

من برای مغرب زمین، آدم هایی که آنجا هستند دلم می سوزد، آن ها قله ندارند، قله هایشان چه کسانی هستند؟! قله های ت در غرب چه کسانی هستند!! ولی ما قله ی تمان علی بن ابی طالب (علیه السلام) است و فردا را برای این جشن می گیریم، غدیر را برای این جشن می گیریم، عجب ما امت ی هستیم، عجب حضرت امام فرمایش دقیقی داشتند که اسلام همه اش ت است. بزرگترین عید ما یک عید ی است؛ همه ی مردم بیعت کنند با امام جامعه ی مسلمین.

تو کز محنت دیگران بی غمی        نشاید که نامت نهند آدمی

من نمی دانم خداوند متعال باید چه کار بکنند که ما ت بیاید در خونمان! چون می دانید اصلا ی شدن یک فضیلت است، ی شدن یعنی از دایره ی تنگه خودخواهی بیرون آمدن؛ ی شدن یعنی آدم شدن، تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی،  ی شدن یعنی محنت دیگران را خوردن، غصه ی دیگران را خوردن، البته در غرب ی شدن زیاد معنایش این نیست، ی شدن در غرب معنایش این است، تو به اندازه ی حق خودت برو مثل یک گرگی از این قربانی گاز بزن و بردار و بخور، به همین دلیل کشورهای… ؛ چون غدیر است بگذارید من اینطور صحبت کنم امیرالمومنین علی (علیه السلام) از ما راضی بشوند، چون آقا خیلی حساس بودند نسبت به مظلوم، مثلا کشوری مثل فرانسه، کشوری مثل انگلستان، کشوری بی آبرو مثل آمریکا می آید کمک می کند به تروریست های خون آشام، خون می خورند، جگر سرباز مظلوم بی گناه را که از کشور خودش دارد دفاع می کند در می آورد به دندان می کشد، ببین به این ها پول می دهند، به این ها اسلحه می دهند، بعد مردم انگلستان و مردم فرانسه و مردم آمریکا همینطوری دارند زندگی می کنند، این زندگی را ما اسمش را می گذاریم زندگی گوسفندوار، یا آن مردم اسیر هستند که انشاءالله نجاتشان بدهیم یا راضی هستند، آن هایی که راضی هستند ی نیستند، آن زندگی، زندگی بدی است، آن زندگی است که به مردم تحمیل شده است و باور کنید اکثر آنها ناراضی هستند، جرات نمی کنند، خفقان دموکراسی از خفقان دیکتاتوری بدتر است. به آن آمریکایی می گویم ایمیل بدهیم با هم تماس داشته باشیم، می گوید نه نه من به ایران نمی توانم ایمیل بزنم، پدرم را در می آورند. خفقان آمریکا در فرانسه هم حاکم است، تلفن های فرانسوی ها را هم آمریکایی ها شنود و کنترل می کنند، جرات نمی کند، می گیرند، می زنند!

در حج صحبت می کردیم، می گفت من را می برند گوانتانامو، من نمی توانم! اکثر آن ها ناراضی هستند ولی جرات ندارند صدا بکنند، راه حلی نمی دانند. راه حلی بدانند تمام آن ها قیام خواهند کرد، مطمئن باشید. ما در عید غدیر، عید ی باید ی حرف بزنیم.

 ی نبودن یعنی خودخواه و خود پرست بودن

ی نبودن یعنی خودخواه و خود پرست بودن به فکر شکم خود بودن و این زشت است برای یک انسان. کسی را حقش را بهش بدهید نباید ساکت بشود، بگوید خب حق من را دادی، حق بقیه چی؟! گرسنه ها چه کار می کنند! به شهری حقش را دادی بگوید خب روستایی ها چی؟! به این روستا حق را دادی بگوید آن روستا چی؟!! این یعنی آدم ی. ی نباشی می گویی حالا ما چه کار داریم به بقیه! و این عین رذالت است. در ادبیات فارسی این را ما خارج از آدمیت می دانیم ” تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی، ت یعنی همین؛ ت نه یعنی اینکه یک گوشت قربانی آنجا افتاده، بعد مثل گرگ ها برویم به اندازه شکم خودمان بکنیم و ببریم، غربی ها به مردم خودشان می گویند ت یعنی این، لذا به مردم خودشان یاد ندادند که شما برای مظلومین عالم گریه کنید، فریاد بزنید، مظلومین عالم دارند کشته می شوند با اسلحه های شما که دارید عوارض می دهید، تروریست ها می گویند حالا منچه! روزانه حدود هفتاد نفر در عراق دارند کشته می شوند با کارهای تروریست ها که تمام عالم می دانند مورد حمایت آمریکای جنایت کار و رذل است و دولت مردان پست و بی شرف آمریکا است، همه ی عالم می دانند؛ اگر کسی آن ها را نفرین نکند در دام خودخواهی اسیر شده است! بگوید به منچه که آن ها آدم می کشند؛ این یعنی ی نیست. این آخرین سخنان امیرالمومنین (علیه السلام)  است که امیر مومنان شد که این حرف ها را بزند، کشتند امیرالمومنین (علیه السلام)  را بخاطر اینکه این حرف ها را می زد؛ به حسن و حسینش (علیهما السلام) وصیّت کرد و این جملات را گفت و جان داد کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً» برای ظالم دشمن باشید و کمک مظلوم باشید، این عصاره ی حیات ی امیرالمومنین علی (علیه السلام) است.

بزرگترین جشن ما، بزرگترین عید ما عید ی است. چطور باید خدا با جشن، با عزاداری، با چه باید ت را در خون ما وارد کند! عاشورا، یک واقعه ی ی است، آقا برای حکومت رفتند، حکومت جور حضرت را به شهادت رساندند، نخواستند آقا بیعت کنند با حکومت جور و به شهادت رسیدند. عاشورا ی، چطور شما را ی کنند، عید بزرگ ما (غدیر) ی، دیگر چطور ما را ی کنند! وقتی همه ی بودند، همه خیلی ی باشند، ت پاک می شود، پاک تر می شود، همه حساس هستند، همه سر و گوششان می جنبد.
قدرتمندان عالم از غیر ی بودن مردم همیشه سوء استفاده کردند، فرعون ها درست شده، از غیر ی بودن آدم ها سوء استفاده کردند. پنج میلیون نفر صهیونیسم بر عالم حکومت می کنند؛ چون می گوید من کاری ندارم، تو یک ویلا به من بده، یک ماشین به من بده، یک خرج تفریح به من بده، من دانشمند هم باشم علمم را در اختیارت قرار می دهم، حالا تو از این علم چطور استفاده می کنی من چه کار دارم! من چه کار دارم یعنی من ی نیستم! یعنی من می خواهم یک زندگی حیوانی داشته باشم.

 شاید بعضی از شما دسترسی به این ماهواره ها داشته باشید، در این ماهواره ها داستان هایی پخش می کنند، حرف هایی می زنند، اخباری پخش می کنند، سریال هایی پخش می کنند، که شما ی نباشید، هرچه می خواهی باش! حاضر است برنامه ی مذهبی هم برای تو پخش کند! برنامه ی امام حسین(علیه السلام) هم برای تو پخش می کند، از کنار حرم امام حسین (علیه السلام) هم ممکن است برنامه پخش کند، فقط تو ی نباش! برو دنبال شهوت، ی نباش، برو دنبال غذا درست کردن، ی نباش، برو دنبال هر چیزی، فقط ی نباش؛ من خلاصه ی تمام شبکه های تلویزیونی غربی را که دارند هجمه می کنند به جامعه ی ما، خلاصه اش را به شما گفتم، می گوید تو فقط ی نباش، اصلا می خواهی طرفدار ماهم نباشی، نباش، فقط ی نباش، درک ی نداشته باش، حساس نباش از نظر ی، برو نماز بخوان، اگر خواستی ی باشی، درست ی نباش، مثل گرگی که می رود به اندازه شکم خودش از مرداری می کند و می خورد، به اندازه ی این ی باش، می گوید حساس ترین موضوع ی در غرب که عامل تغییر انتخابات می شود، این است که کدام دولت مالیات را کم یا زیاد می کند، این می شود حساس ترین موضوع، خب این یعنی چه؟! یعنی یک مرداری آنجا است ما هم گرگ هستیم می رویم تکه خودمان را بر می داریم! نه ی، یعنی اینکه خب حالا بقیه چی؟! سرنوشت بقیه چی؟! این هایی که روزانه کشته می شوند در عراق یا امیرالمومنین، تو امیر مومنان هستی، ما در مجلس تو نسبت به مومنان نمی کنیم، رنج های آن ها را ذکر می کنیم، این هایی که کشته می شوند و شما شب ها در اخبار می بینید سی نفر کشته و هفتاد نفر مجروح، هفتاد نفر کشته و صد و خورده ای مجروح، این ها پدری، مادری، چیزی ندارند! بچه ای، خواهری، این ها عاطفه ندارند! این ها آرزو نداشتند! این ها علاقه به زندگی نداشتند! این ها خونشان هدر بود؟!! چرا یک کسی به داد ملت عراق نمی رسد! این آمریکایی ها چقدر شوم بودند! کشته های بعد از حضور آمریکا در عراق شده بیشتر از کشته های دوران صدام! چه کار دارند می کنند! این هایی که سیصد نفر سیصد نفر سر بریده می شوند جلوی چشم خانواده شان، شما تا به حال به این سادگی ها حاضر نمی شوید گوسفند جلوی خانواده ات سر به بری، در خیابان های لندن اگر بخواهی یک گوسفند سر ببری دستگیرت می کنند، می گویند ممنوع است، تو جریحه دار کردی احساسات عمومی را، بعد با کاردهایی که شما می دهید، با تفنگ هایی که شما می دهید آن جا دارند سیصد نفر سیصد نفر گور دسته جمعی درست می کنند، شما چقدر آدم های رذلی هستید ت مداران لندن، تمداران  آمریکا شما چقدر بی رحم هستید، شما چرا شرف و انسانیت ندارید! برای چه کسی این کارها را می کنید! نوکر چه کسی هستید! این یعنی ی بودن، یعنی آدم بودن، تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی.

 جشن غدیر، جشن بزرگ مومنین است، بزرگترین عید مومنین است و بزرگترین عید مومنین یعنی قدرت را به کسانی که علی وار زندگی می کنند بسپارید.                                    جشن ی، یعنی جشن تطهیر قدرت. پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) فرمودند هر کسی صدای ما را در غدیر شنید وظیفه اش است که به دیگران بگوید، ما باید همه ی عالم را خبر کنیم از غدیر. ایرانی ها دی ان ای شان با علی بن ابی طالب درست شده است. فرم دی ان ای ایرانی ها با عدالت علی است، با ظلم ستیزی علی بن ابی طالب است، این بچه را با مهر علی بن ابی طالب بزرگ کردند، زمین خورده است گفتند بگو یاعلی بلند شو، انگار این بچه های ما همه در غدیر به دنیا آمدند.

غدیر را باید جشن بگیریم، باید خبر کنیم همه ی عالم را، بفهمند ما ایرانی ها چه چیزیمان است که انقدر غوغا هستیم، انقدر عاشورایی هستیم، انقدر امام زمانی هستیم، بدانند چرا ما شلوغ کردیم در عالم خلاف جریان عادی روز شنا کردیم و نظم نکبت بار فرعونی عالم را به هم زدیم، ما تربیت شده ی جشن غدیر هستیم، غذای عاشورای امام حسین(علیه السلام) شیرینی روز غدیر به ما دادند، شربت غدیر به ما خراندند، ما دی اِن اِی مان تحت تاثیر امیرالمومنین (علیه السلام)  است و چون دی ان ای ما تحت تاثیر امیرالمومنین (علیه السلام)  است تا جهان را از شر ظالمان پاک نکنیم آرام نمی نشینیم و مطمئن باشید حتما این کار را خواهیم کرد، قطعا این کار را خواهیم کرد، دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد، همه ی ظالمان عالم بدانند به دست ما و به دست فرزندان ما به قتل خواهند رسید، این قطعی است؛ ما هیچ یک از خون خوار های عالم را عفو نخواهیم کرد، مگر اینکه زورمان نرسد و کم کم دارد زورمان می رسد. ظلم نکنند، برای صلح در عالم کسی جنایت نکند والا جنایت بکند ما جنایت کاران را نابود خواهیم کرد، ما فرزندان امیرالمومنین (علیه السلام)  هستیم، او از کنار هیچ مظلومی نمی توانست بی تفاوت رد بشود، فرمود خلخال از پای دختر یهودی کندن مردی در این غصه بمیرد حقش است، این علی (علیه السلام) است و ما برای او جشن می گیریم، ذکرُ علیٍّ عبادَهٌ» رضوان خدا بر روح بلند حضرت امام باد که فرمود اسلام همه اش ت است و ت یعنی قدرت را به دست جنایت کاران ندهید، ت یعنی قدرت را از جنایت کاران عالم بگیرید، ت یعنی مظلومان عالم را دفاع کنید.

خدایا ما را علوی زنده بدار و علوی بمیران.


مامون رقّى - که یکى از دوستان امام جعفر صادق(ع)  است - حکایت می‌کند:
در منزل آن حضرت بودم که شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام کرد و پس از آن که نشست، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت: یاابن رسول اللّه! شما بیش از حدّ عطوفت و مهربانى دارید، شما اهل بیت امامت و ولایت هستید، چه چیز مانع شده است که قیام نمى کنید و حقّ خود را از غاصبین و ظالمین باز پس نمى گیرید، با این که بیش از یک صد هزار شمشیر زن آماده جهاد و فداکارى در رکاب شما هستند؟ !
امام صادق(ع) فرمود: آرام باش، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به یکى از پیش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش کن.
همین که آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه کشید، امام علیه السلام به آن شخص خراسانى خطاب کرد: برخیز و برو داخل تنور آتش ‍ بنشین.
سهل خراسانى گفت: اى سرور و مولایم! مرا در آتش، عذاب مگردان و مرا مورد عفو و بخشش خویش قرار بده، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خویش قرار دهد.
در همین لحظات شخص دیگرى به نام هارون مکّى - در حالى که کفش هاى خود را به دست گرفته بود - وارد شد و سلام کرد.
حضرت امام صادق(ع)، پس از جواب سلام، به او فرمود: اى هارون! کفش هایت را زمین بگذار و حرکت کن برو درون تنور آتش و بنشین.
هارون مکّى کفش هاى خود را بر زمین نهاد و بدون چون و چرا و بهانه اى، داخل تنور رفت و در میان شعله هاى آتش نشست.
آن گاه امام (ع) با سهل خراسانى مشغول مذاکره و صحبت شد و پیرامون وضعیّت فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى و دیگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبى را مطرح نمود مثل آن که مدّت‌ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است.
پس از گذشت ساعتى، حضرت فرمود: اى سهل! بلند شو، برو ببین در تنور چه خبر است.
همین که سهل کنار تنور آمد، دید هارون مکّى چهار زانو روى آتش‌ها نشسته است، پس از آن امام(ع) به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بیا؛ و هارون هم از تنور بیرون آمد.
بعد از آن، حضرت خطاب به سهل خراسانى کرد و اظهار داشت: در خراسان شما چند نفر مخلص مانند این شخص - هارون که مطیع ما مى باشد - پیدا مى شود؟
سهل پاسخ داد: هیچ، نه به خدا سوگند! حتّى یک نفر هم این چنین وجود ندارد.
امام جعفر صادق(ع) فرمود: اى سهل! ما خود مى دانیم که در چه زمانى خروج و قیام نمائیم؛ و آن زمان موقعى خواهد بود، که حدّاقلّ پنج نفر هم دست، مطیع و مخلص ما یافت شوند، در ضمن بدان که ما خود آگاه به تمام آن مسائل بوده و هستیم.


خواب شیطان

گروه اطلاعاتی سوفان» مستقر در نیویورک ، در گزارشی که روز دوشنبه (22 ژوئن 1397) با عنوان انقلاب انعطاف‌پذیر ایران» منتشر شد؛  تأکید کرد:" چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در شرایطی برگزار می‌شود که جایگاه منطقه‌ای این کشور به بالاترین سطح از سال 57 تا کنون رسیده است."

این گزارش تأکید می‌کند: وضع مجدد تحریم‌های آمریکا از جانب دولت دونالد ترامپ علیه ایران نتوانسته ایران را در سطح جامعه بین‌الملل منزوی کند »


ساده زیستی حضرت زهرا سلام الله علیها

دوران زندگی بانوی آب و آیینه هر چند کوتاه اما سراسر درس زندگی بود تا ما با بهره برداری از سبک زندگی فاطمی، سعادتمندی را برای خود و اطرافیانمان به ارمغان بیاوریم.
یکی از جلوه های سبک زندگی فاطمی ساده زیستی و پرهیز از هر گونه تجمل بود که از نکات مهم دوران زندگی حضرت زهرا(س) است، همچنانکه در زیارت نامه ی حضرت می خوانیم: یا خلیفه الورع واهد؛ ای هم پیمان با پارسایی و زهد؛مقام معظم رهبری نیز با توجه به این نکته می فرمایند: " ساده زیستی دختر پیامبر یک نمونه برای ن امروز جامعه ماست. ما روحیه مصرف گرایی را کنار بگذاریم و در زندگی به حد وم اکتفا کنیم و از افراط بپرهیزیم و آرزوهای حقیر و کوچک را فدای ارزش های بزرگ بکنیم؛ نمونه کامل آن را در زندگی فاطمه زهرا (علیهاالسلام) می توان در تاریخ مشاهده کرد. جهیزیه دختر پیامبر، فقیرانه ترین جهیزیه ای بود که در آن روز در بین مردم رایج بود."

ساده زیستی علاوه بر آنکه سبب تقرب و نزدیکی به خداست وسیله ای جهت نیل به آرامش حقیقی در زندگی نیز محسوب می شود، بسیاری از گرفتاریهای اجتماعی نتیجه تجمل گرایی و دوری از ساده زیستی است، اما متاسفانه این مهم هنوز برای مدیران رسانه ملی به خوبی روشن نشده است چرا که با مروری بر سبک زندگی های ارایه شده در سریالها و فیلمها مشاهده می شود نه تنها ساده زیستی تبلیغ نمی شود که رسانه ملی تا توانسته تجمل گرایی را به عنوان یک ارزش معرفی کرده است، حضرت زهرا (ع) ندار و فقیر نبودند و در تاریخ نمونه های فراوانی از ثروت ایشان ذکر شده است که حضرت با بخشش آنها به دیگران، ساده زیستی را برای زندگی خود انتخاب نموده اند که به چند مورد اشاره می شود:

اول) حضرت زهرا(س) در شب پیوند آسمانی اش با امیر مؤمنان، لباس عروسی‌اش را به سائل می‌دهد و با تنها پیراهن کهنه‌ای که دارد به خانه شوهرمی‌رود.

دوم) حضرت زهرا(س) زمانی به ازدواج با امام علی(ع) پاسخ مثبت داد که علی(ع) هیچ سرمایه ای نداشت و تنها دارایی او برای ازدواج، یک زره بود که آن هم صرف تهیه ی وسایل ضروری زندگی مشترکشان شد که عبارت بود از: حصیر، لیوان، گلیم، کوزه، آسیاب دستی، مشک، پوست گوسند، پرده و.

سوم) مراسم ازدواج حضرت زهرا(س) همراه دعا و اطعام فقرا و صدقه و نیز تهلیل و تکبیر بود ، مستحب است در مراسم عروسی غذایی تهیه شود و جمعی را اطعام کنند. ولیمه ی ازدواج فاطمه(س) نیز بسیار مبارک بود، زیرا فقیران مدینه آن شب میهمان این جشن و سرور بودند. مراسم عروسی هم خالی از سرور و شادمانی نبود، پیامبر(ص) هنگام بردن عروس به خانه ی داماد، به دختران عبدالمطلب و ن مهاجر و انصار فرمان داد که همراه فاطمه(س) بروند، شادمانی کنند و تکبیر و تحمید بگویند، اما چیزی نگویند که خداوند راضی نباشد. طبق روایات، اشعاری که خوانده می شد در عین شادمانی، پر محتوا و همراه با تکبیر و ستایش الهی بود.

چهارم) سلمان، روزی به خانه ی دختر پیامبر(ص) می رود و می بیند که ایشان چادری کهنه و وصله دار به سر دارد سلمان متعجب و اندوهناک می شود و به یاد شاهزاده های ایرانی و شکوه و جلال آن ها می افتد، در حالی که یگانه دختر رسول خدا(ص) چادرش فرسوده است. گریه کنان می گوید: غم و اندوه بر ما باد، دختران پادشاهان ایران و روم بر تخت های طلا می نشینند و پارچه های زربفت و حریر بر تن می کنند و این دختر محمد(ص) است که چادری ساده با دوازده وصله به سر دارد.

پنجم) یکی دیگر از جلوه های ایثار و از خودگذشتگی که ثمره و محصول ساده زیستی است، در زندگی مشترک حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا (س) زمانی محقق می شود که آن دو بزرگوار همراه با فرزندانشان، سه روز، روزه می گیرند و در هر سه روز، هنگام غروب سائلی در خانه علی(ع) می رسد و طلب کمک می نماید. علی(ع) و زهرا (س) شکر خدا را به جا آورده، مختصر غذایی را که تهیه دیده بودند، به سائل می دهند و خودشان سه شبانه روز گرسنه می مانند؛ و در این باره خدای سبحان در سوره انسان درباره ایشان می فرماید: "به یقین ابرار [و نیکان] از جامی می نوشند که با عطرخوشی آمیخته است، از چشمه ای که بندگان خاص خدا از آن می نوشند و از هرجا بخواهند، آن را جاری می سازند. آنها به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، می ترسند و غذا را، با این که به آن، علاقه (و نیاز) دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند."
نمونه های ساده زیستی زندگی حضرت زهرا (س) تمام شدنی نیست و اینک این وظیفه ماست که با الگوبرداری از زندگی حضرت، ساده زیستی را برای زندگیمان انتخاب کنیم، از دلبستگی های دنیوی دور شویم و با افتخار نسبت به این انتخاب آرامش و آزادگی را برای خود به ارمغان آوریم.


                     راهکار رهایی از معضلات کنونی
مهریه حضرت زهراسلام‌الله‌علیها»، جهیزیه ایشان و نحوه زندگی آن دو نور مقدّس، باید برای همه الگو باشد تا معضلات کنونی و موانع ازدواج رفع ‌شود، جامعه باید از آن بزرگواران سرمشق بگیرد تا قضیه بی خانمانی و فقر و عزوبت حل ‌شود. اگر این قضایا حل شود، اختلافات خانوادگی نیز رفع خواهد شد و خواه ناخواه آمار طلاق کاهش می‌یابد.

اگر زندگی، نظیر زندگی حضرت زهرا(س)باشد، یعنی یک زندگی ضروری، و کارهای داخل خانه برای نظیر حضرت زهرا به عهده ن و کارهای بیرون از خانه نظیر امیرالمؤمنین، به عهده مردان باشد و زن و شوهر به یک زندگی ساده و بدون تشریفات و تجمّلات بسنده کنند، مشکلات آنان رفع می‌شود. در این‌صورت، نه احتیاج به وام دارند، نه محتاج قرض و رو انداختن به اشخاص گوناگون می‌شوند. این روش زندگی در صدر اسلام مختصّ اهل بیت هم نبود، بلکه معمولاً مسلمانان صدر اسلام چنین بودند.


HM-2013627824555360811406898461.0565

* تاریخ اسلام در حرمین شریفین
هر نقطه‌ی این دو حرم، بینش‌افزا و ایمان‌پرور است. وجود پیامبر اسلام و حواشی و اطراف وجود آن حضرت، خاندان بزرگوارش، عبدالمطّلب جدّ آن حضرت، ابوطالب عموی ایشان، فاطمه بنت اسد همسر محترم ابوطالب ـ که به منزله مادر برای ایشان بود ـ همسرانش در مدینه و همسر یگانه‌اش خدیجه، سبط اکبرشان و نوادگان عالیقدر و حمزه عموی بزرگوار دیگرشان، بخش بسیار مهمّی از تاریخ اسلام است.
هم‌چنین غزوه‌ی اُحد و بدر و مقامات و مساجدی، مانند مولد آن حضرت، کوه تاریخی حرا و غار شریف آن ـ مرکز بعثت آن بزرگوار به سوی خلق و آغاز دعوت ـ و نیز خانه‌ی امّ‌ هانی ـ جایگاه شروع معراج ـ و ده‌ها مکان مقدّس دیگر، همه تاریخ این دین حنیف را معرّفی می‌کند، و حرمین شریفین علاوه بر کعبه‌ی معظّمه و مسجد النّبی، نیز به اعتبار این اماکن تاریخی و محترم، دارای عالی‌ترین هویّت است.
قرآن مجید، بیت» را به وجود آیات بیّنات و مقام ابراهیم، معزّز و مکرّم معرّفی نموده ومقام ابراهیم علیه‌السّلام» به این نسبت مورد احترام است.
* وم بزرگداشت مقامات پیامبر در حرمین شریفین
حرمین شریفین، بقعه‌هایی دارد که بسیاری از آن‌ها منسوب به خاتم‌الانبیاء حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله وسلّم است. سزاوار است که مقامات جلیله و کریمه‌ای که همه مضاف به نام آن حضرت است، به مرور اعصار باقی بماند و مقامات ایشان در مکّه و در مدینه، همچون مقام ابراهیم باید معروف و مشهور باشد.
همان‌گونه که نام ابراهیم، پیام‌آور بزرگ توحید به آن مقام جاودانگی دارد؛ نام محمّد و رسالت او به توحید و مقامات او در حرمین شریفین باید جاودان بماند و خواهد ماند.
همان‌طور که تخریب مقام ابراهیم و جلوگیری از عبادت خدا و نماز در آن به عنوان شرک‌گرایی جایز نیست؛ منع از تعظیم و تکریم مقامات محمّدی ـ که هر کدام جلوه‌ی مقام ابراهیمی است ـ به این عناوین جایز نیست.
مکان‌های مقدّس مکّه و مدینه اگرچه به نام دیگران هم باشد، همه نام و جایگاه پیامبر اسلام و شعاع نام آن حضرت است. همه مکمّل دعوت به توحید و تاریخ دین توحید و عقیده به توحید و پیام توحید و اعزاز کلمه‌ی توحید است. اگر ابراهیم به این مقام واحد یاد می‌شود؛ محمّد صلّی الله علیه و آله به همه‌ی این مقامات متعدّد یاد می‌شود که همه جاودانگی دارد.
* هدف اصلی از تخریب بقیع
هدف شوم دشمنان در این اهانت بزرگ و در این ت، از بین‌بردن پشتوانه‌های تاریخ اسلام و اسناد و آثار خارجی و عینی تاریخ بود؛ آثار و ابنیه و مقامات و مشاهدی که تا دنیا برقرار است باید محفوظ بماند و در پاسداری از حریم و حرمت آنها، کمال اهتمام مبذول شود، متأسّفانه این مشاهد مقدّسه را منهدم نمودند.
در دنیای کنونی که دولت‌ها و مردم به حفظ سوابق فرهنگی و مواریث افتخارآمیز خود اهتمام دارند، این مواریث عزیز منهدم گردید و یا نام آنها را عوض نمودند.
هیچ امّت و هیچ فرد آگاهی، تاریخِ خود را این‌گونه ضایع نمی‌سازد. هیچ تاریخ مکتوبی نمی‌تواند جایگزین این آثار باشد. هر ملّت دیگری اگر در حدّ یکی از این آثار و کمتر و کمتر هم داشت، حفاظت آن را سرلوحه ت خود قرار می‌داد. تخریب این مشاهد و به فراموشی‌سپردن حتی قبة الخضراء، یکی از مقاصد مهمّ ت‌های اسلام‌ستیزی دشمنان بود.
چه نقشه‌‌ی پر خسارتی بود که به توطئه‌ی استعمار و به دست گروهی جاهل اجرا شد؛ إنا لله و انا الیه راجعون

موضوع:

ویران شده بقیع و فلک غرق زمزمه     ذکر لب محبّ ولایت یا فاطمه(سلام الله علیها)

مرحوم سید محسن امین، ابعاد ویرانیهای وهابیان در حجاز را اینگونه وصف میکند:

وقتی وهابیان وارد طائف شدند، گنبد مدفن ابن عباس را خراب کردند، چنانکه یکبار دیگر این کار را کرده بودند. آنان هنگامی که وارد مکه شدند، گنبدهای قبر عبدالمطّلب، ابوطالب و خدیجه امّ المؤمنین(علیها السلام) را ویران نمودند و زادگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و فاطمه زهرا(علیها السلام) را با خاک یکسان کردند و آنگاه که وارد جده شدند، گنبد و قبر حوّا را خراب کردند و به طور کلّی، تمام مقابر و مزارات را در مکه، جده، طائف و نواحی آنها ویران نمودند و زمانی هم که مدینه منوره را محاصره کردند، به ویران کردن مسجد و مزار حمزه پرداختند. پس از تسلّط وهابیان بر مدینه منوره، قاضی القضات وهابیان، شیخ عبدالله بن بلیهد، در رمضان 1344هـ.ق. از مکه به جانب مدینه حرکت کرد و اعلامیه ای صادر نمود و ضمن آن، جواز ویران کردن گنبدها و زیارتگاهها را از مردم سؤال کرده بود. بسیاری از مردم از ترس به آن پاسخ نداده و برخی نیز وم ویران کردن را خواستار شده بودند! [1]

البته هدف او از این اعلامیه و سؤال، نظرخواهی واقعی نبود، بلکه می خواست در میان مردم آمادگی ایجاد کند، چون وهابیان در هیچیک از اعمال خود و در ویران کردن گنبدها و ضریحها، حتی گنبد مرقد حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) منتظر نظر مردم نبودند و این اعمال، پایه مذهب آنان است. شاهد سخن آنکه، آنان پس از نشر این اعلامیه و سؤال و جواب، همه گنبدها و زیارتگاهها را در مدینه و اطراف آن ویران کردند و حتی گنبد مضاجع ائمه اهلبیت(علیهم السلام) را در بقیع، که قبر عباس عموی پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز در کنار آنها بود، خراب نمودند و دیوارها و صندوقها و ضریحهایی که روی قبرهای شریف قرار داشت، همه را از بین بردند، در حالی که برای آن، هزار ریال مجیدی هزینه کرده بودند. آنها در این زیارتگاهها، جز تلّی سنگ و خاک، به عنوان علامت باقی نگذاشتند.[2]

.تلخى دیگرى که وجود دارد، این است که در میان مجموعه ‏ى مسلمانان و امت اسلامى کسانى پیدا شوند که با افکار پلید و متحجر و عقب‏ مانده و خرافى خود، تجلیل از بزرگان و برجستگان و چهره‏ هاى نورانى صدر اسلام را شرک بدانند، کفر بدانند؛ واقعاً این مصیبتى است. اینها همان کسانى هستند که گذشتگانشان قبور ائمه (علیهم ‏السّلام) را در بقیع ویران کردند. آن روز که در دنیاى اسلام، از شبه‏ قاره‏ ى هند گرفته تا آفریقا، علیه اینها قیام کردند، اگر اینها جرأت مى‏ کردند، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران مى‏ کردند، با خاک یکسان مى‏ کردند. ببینید چه فکر باطلى، چه روحیه‏ ى پلیدى، چه انسانهاى بداندیشى، احترام به بزرگان را اینجورى بخواهند نقض کنند و هتک کنند و این را جزو وظائف دینى بشمرند! در آن وقتى که اینها #بقیع را ویران کردند، این را بدانید؛ سرتاسر دنیاى اسلام علیه اینها اعتراض کرد. عرض کردم؛ از شرق جغرافیاى اسلام- از هند- تا غرب جغرافیاى اسلام، علیه اینها بسیج شدند.اینها به عنوان اینکه این کارها پرستش است، این اقدامهاى خبیث را مى‏ کنند! رفتن سر قبر یک انسانى و طلب رحمت کردن براى او از خداى متعال، و طلب رحمت کردن براى خود در آن فضاى معنوى و روحانى، شرک است؟ شرک این است که انسان بشود ابزار دست ت‏هاى اینتلیجنس انگلیس و سى. آى. اى آمریکا و با این اعمال، دل مسلمانان را غمدار کند، آزرده کند. اینها اطاعت و عبودیت و خاکسارى در مقابل طواغیت زنده را شرک نمى‏ دانند، احترام به بزرگان را شرک مى‏ دانند! خود این، یک مصیبتى است. جریان تکفیرىِ خبیث که امروز در دنیاى اسلام به برکت برخى از منابع مادى، متأسفانه پول و امکانات هم در اختیار دارند، یکى از مصائب اسلام است.


با رعایت 11 قانون طب سنتی هنگام غذا خوردن سلامتی تان را تضمین کنید




مجله سلامت/ رعایت این نکات ساده در زمان سلامتی ، می‌تواند باعث پیشگیری از بیماری‌ها و در زمان بیماری، موجب بازگشت سلامتی و تسریع روند درمان شود.
با رعایت 11 قانون طب سنتی هنگام غذا خوردن سلامتی تان را تضمین کنید


به گزارش مجله سلامت مرکز خدمات حوزه های علمیه به نقل از هفته نامه دنیای سلامت، رعایت این نکات ساده در زمان سلامتی ، می‌تواند باعث پیشگیری از بیماری‌ها و در زمان بیماری، موجب بازگشت سلامتی و تسریع روند درمان شود.


قانون 1: زمان غذا خوردن
انسان باید در زمان اشتهای واقعی اقدام به غذا خوردن کند و بدون اشتهای صادق غذا نخورد. این زمانی است که غذای قبلی کاملاً هضم شده است و ادرار نضج پیدا کرده است؛ یعنی رنگ آن از بی‌رنگی به سمت ترنجی و پررنگ شدن رفته است. همچنین شکم از زیر سینه با ناف سبک شده است، بوی غذای قبلی در بادگلو نیست، نبض کوتاه‌تر شده است، حواس ظاهری تیزتر شده است و احساس تشنگی به وجود آمده است.

قانون 2: زمان دست کشیدن از غذا
قبل از این که کاملاً سیری اتفاق بیفتد، باید دست از غذا خوردن کشید؛ چراکه غذا برای هضم شدن نیاز به فضای بیشتری دارد و اجزای آن از هم فاصله می‌گیرند. حال اگر حجم معده کاملاً پر شده باشد، باعث تشویش و اختلال هضم و بروز نفخ و سوءهاضمه خواهد شد.
قانون 3: جویدن غذا و طول مدت غذا خوردن
لقمه‌های غذایی باید کوچک برداشته شوند تا بتوان آن‌ها را به خوبی جوید. جویدن کامل غذاها باعث پیشگیری از سوءهاضمه، نفخ، یبوست و بسیاری از اختلالات دیگر خواهد شد؛ چون هضم غذا از دهان آغاز می‌گردد. این کار باعث طول کشیدن بیشتر غذا خوردن شده و از پرخوری نیز پیشگیری می‌کند.

قانون 4: نوع غذاهای مصرفی و غذا برحسب مزاج‌های مختلف
هر چیزی خوردنی که وارد بدن می‌شود و وارد فعل و انفعال با بدن می‌شود، یا شبیه بدن می‌شود و جایگزین بافت و مواد از دست رفته از بدن می‌گردد که به آن غذای مطلق» می‌گویند، یا اصلاً قابلیت غذایی برای بدن ندارد و بدن را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و کیفیتش را تغییر می‌دهد؛ مثلاً بدن را گرم‌تر یا سردتر از حد معمول خودش می‌کند که دوای مطلق» نام دارد، مثل زنجبیل و کافور و سیاه دانه و.
بعضی موارد نیز هستند که هم حالت غذایی و هم حالت دوایی دارند. حال اگر غذایی بودن غالب باشد، غذای دوایی نام می‌گیرند؛ مثل کاهو، اسفناج، عدس، نخود، لوبیا و. و اگر دوایی بودن غالب باشد، دوای غذایی نام می‌گیرند، مانند سیر، پیاز، تره، نعناع و.
این قانون می‌گوید فردی که سالم است و سوءمزاجی ندارد، نباید به‌طور روزمره به غیر از غذاهای مطلق، غذایی دریافت کند. چراکه در درازمدت باعث بروز سوءمزاج (خارج شدن از حالت اعتدال مزاج و سلامتی) خواهد شد. بهترین غذاهای مطلق شامل نان گندم خوب پخته شده، گوشت‌های معتدل مثل گوسفند و بز و گوساله و ماهی، شیرینی‌های ملایم و طبیعی، میوه‌هایی مثل انجیر و انگور است. اکثر غذاهای مطلق، طبع معتدلی دارند و برای کسانی که سالم هستند و مزاجشان خیلی از اعتدال دور نیست، مناسب است.
اما کسانی که مزاجشان از اعتدال فاصله دارد و با خوردن غذاهای گرم یا سرد اذیت می‌شوند، باید غذاهای ضدمزاج خودشان را دریافت کنند. یعنی از غذاهای دوایی و در مرحله بعد دواهای غذایی استفاده کنند. اگر کسی دارای غلبه سردی است و با خوردن ماست، ترشی‌ها، کاهو، خیار و گوجه دچار سستی بدن، آبریزش دهان، پرخوابی و کندی ذهن می‌گردد؛ اولاً باید میزان مصرف این مواد را کاهش دهد (نه این که کلاً حذف کند) و ثانیاً مُصلحات مناسب آن‌ها را به کار ببرد، مثلاً ماست را با اندکی نعناع یا پونه یا زنیان میل کند و ثالثاً در هر گروه غذایی غذاهای مناسب طبع خودش را انتخاب کند. برای نمونه به جای کاهو و خیار و گوجه، از هویج رنده شده و کرفس استفاده کند.
همچنین فردی که دارای غلبه گرمی است و با خوردن ادویه زیاد (که معمولاً طبع گرمی دارند، مانند دارچین، فلفل، زنجبیل و.) و شیرینی‌جات و غذاهای پرچرب، دچار خارش بدن، خشکی دهان، تشنگی زیاد و. می‌شود؛ انتخاب غذاهای مناسب در هر گروه غذایی ضروری است.
بعد از خوردن غذا، در حالت آرامش قرار بگیرید تا هضم به‌درستی صورت بگیرد.
قانون 5: س بعد از غذا
بعد از خوردن غذا لازم است که بدن در حالت آرامش قرار بگیرد تا هضم به درستی صورت بگیرد. بدترین چیز برای هضم غذا، حرکت‌های شدید است؛ یعنی ورزش بعد از غذا مناسب نیست. اما حرکت‌های خفیف که باعث انحدار (پایین رفتن) غذا و قرار گرفتن آن در قعر (تَه) معده می‌شوند، کمک به هضم بهتر غذا می‌کنند. به همین منظور توصیه شده است که بعد از غذا چند قدم راه رفته شود و سپس چند دقیقه به پهلوی راست و بعد مدت طولانی‌تری به پهلوی چپ دراز کشیده شود. موقع برخاستن نیز از پهلوی راست بلند شوید.
اما حرکت قبل از غذا به دفع فضولات بدن و افزایش حرارت غریزی برای هضم و جذب بهتر غذا کمک می‌کند.

قانون 6: مراعات عادت و لذت در امر تغذیه
به تعبیر حکمای طب سنتی، عادت حکم طبیعت ثانویه را دارد و توجه به آن در هر امری لازم و ضروری است. در بحث تغذیه نیز اگر فردی به غذایی عادت دارد و با میل و رغبت فراوان آن را می‌خورد، طبیعت بدنش آن را بهتر هضم و جذب می‌کند. البته دو نکته در این جا هست؛ یکی این که فرد عادت به مصرف غذاهای بد داشته باشد که طبق این قاعده فکر می‌کند تکرار همین روش خوب است! که در این جا باید به مرور عادتش را تغییر دهد.
دوم این که معمولاً اکثر افراد در مقابل غذای لذیذ و خوشمزه، کنترل شهوت خود را از دست می‌دهند و پرخوری می‌کنند که خود باعث بروز عوارضی می‌گردد. در مجموع اگر دو غذا موجود بودند که هر دو کیفیت خوبی داشتند، بهتر است غذایی که فرد از آن لذت بیشتری می‌برد، بخورد؛ به شرط افراط نکردن در مصرف!

قانون 7: عدم مداومت بر یک نوع غذا و رعایت تنوع غذایی در زمان صحت
دریافت زیاد غذاهای شور باعث خشکی بدن و مشکلات چشمی می‌گردد، زیاد خوردن غذاهای ترش موجب پیری زودرس و کم‌خونی می‌شود، مصرف زیاد شیرینی‌ها باعث انسداد کبدی (مثل کبد چرب) و رخوت و سستی معده می‌شود.
هرچه غذای موجود در هر وعده ساده‌تر باشد، هضم آن بهتر صورت می‌گیرد؛ ولی در وعده‌های مختلف باید تنوع غذایی رعایت گردد. برای نمونه برخی خوراکی‌ها هستند که یک مدت محدودی در سال هستند و بعد از آن فصلشان می‌گذرد و بهتر است در همان موقع دریافت شوند. مخصوصاً که برای تهیه آن‌ها از مواد شیمیایی زیادی استفاده می‌شود. مثل خیار درختی تولید شده در زمستان که پر از سموم و مواد شیمیایی است!
قانون 8: پرهیز از پرخوری
دریافت زیاد غذا و عادت به این امر، انسان را از صفای دل و ت خارج کرده و به سمت بهیمیت (حیوانیت) می‌برد. در روایت هست که خدا از هیچ چیز به اندازه شکم پر بدش نمی‌آید!
قانون 9: رعایت ترتیب در غذاها
یک نوع دیگر تقسیم‌بندی غذاها در طب سنتی ایرانی، تقسیم آن‌ها به غذاهای لطیف و غلیظ است. غذاهای لطیف اجزای از هم فاصله دارتری دارند و به راحتی هضم می‌شوند و زودتر هم در بدن تحلیل می‌روند. اما غذاهای غلیظ بافت متراکم‌تری دارند و همین‌طور بافت سفت و محکمی در بدن تولید می‌کنند و دیرتر تحلیل می‌روند.
کسانی که بیشتر کارهای فکری دارند و فعالیت بدنی کم‌تری دارند، باید بیشتر غذاهای لطیف مصرف کنند؛ ولی ورزشکاران و افراد دارای فعالیت بدنی زیاد باید غذاهای غلیظ بیشتری دریافت کنند تا دچار ضعف جسمانی نشوند.
غذاهای لطیف مانند : کاهو، سیب، انار، نان گندم، نان جو، گوشت گوسفند و بز، ماهی، مرغ، سوپ ساده سبزی‌ها، آش برنج، عسل و.
غذاهای غلیظ مانند : رشته و غذاهایی که با رشته درست می‌شوند مثل آش رشته، ماکارانی، لازانیا، ته دیگ، غذاهای شیرین و چرب مثل حلوا، سس ماینوز، سیب‌زمینی و تخم مرغ آب پز و سالاد الویه، گوشت گاو و گوشت‌های فریزری، غذاهای سرخ کرده مثل کتلت و کوکو و.
قانون 10: رعایت ناسازگاری‌های غذایی
در طب سنتی ایرانی بعضی غذاها با هم ناسازگارند؛ یعنی نباید همزمان مصرف شوند. اگر کسی یک بار این ها را با هم مصرف کرد و عارضه‌ای برایش پیش نیامد، در صورت تکرار این عادت، باید منتظر بروز عوارض جبران‌ناپذیری باشد. برای نمونه مصرف همزمان گوشت‌ها به ویژه گوشت طیور با لبنیات (مثل ماست) به شدت نهی شده است و تکرار این عادت غذایی موجب بروز بیماری‌های پوستی مثل ویتیلیگو (برص) و دردهای مفاصل می‌شود.

برخی از موارد ناسازگار با هم:
• لبنیات با ترشی‌ها
• لبنیات با میوه‌ها مثل شیرموز
• نوشیدن آب و مایعات بعد از میوه‌ها
• ماهی با تخم‌مرغ

مصرف زیاد شیرینی‌ها باعث انسداد کبدی و رخوت و سستی معده می‌شود.
قانون 11: رعایت حال معده
بعضی افراد هستند که حجم معده‌شان کم بوده و توانایی دریافت غذای زیاد در یک وعده را ندارند. بنابراین باید حجم غذای هر وعده را کاهش داده و بر تعداد وعده‌ها بیفزایند. از طرفی برخی افراد می‌باشند که حرارت معده‌شان بالاست و غذاهای لطیف در معده آن‌ها می‌سوزد. این افراد باید غذاهای غلیظ بیشتری مصرف کنند.
افرادی که معده سستی دارند و غذا در آن نمی‌ماند تا هضم کامل بیابد و سریع عبور می‌کند؛ باید قبل از غذا مقداری قابضات (مثل رب به یا سیب یا انار) میل کنند. کسانی هم که معده ضعیفی دارند و هر غذایی بخورند، بلافاصله دچار نفخ و سنگینی و احساس پری معده می‌شوند، باید بعد از غذا مقداری از شربت‌های مقوی معده بنوشند؛ مثلاً مقداری شربت جالینوس (یا سکنجبین سفرجلی) که از عصاره میوه به، زنجبیل، عسل و سرکه درست شده است.



دلنوشته ای در غربت بقیع

بغض هایمان را در کجای حرم نداشته ات مویه کنیم؟ نامت، علم افراشته بر بلندای علوم است و شب، پیراهن سوگی است که آسمان در عزایت به تن کرده است. سینه ها، داغ بزرگی را حمل می کنند و جان ها، در آتش مصیبتی عظیم می گدازند!

دنیا همیشه برای درک وسعت آسمانیان حقیر و اندک است. دوباره خورشیدی در خاک بقیع خواهد خفت که آفتاب صداقت از منزلگه اندیشه اش بر می تابید و کلامش حق را بالنده می کرد. کوهی از وقار بود، دریایی از علوم، اقیانوسی از حکمت و فضیلت، گستره ای از رحمت و عبادت.

امروز اندیشه ی تشیع در پله ششم، تاریخ را به ماتم می خواند، ماتم چشمه ی جوشان کلام شیعه، ماتم خزانه دار علم علیع، فاتح قله های بلند دانش خداوندی و .

گویی امواج خروشان علم در ساحل ابدیت آرمیده است، گویی عشق با تمام وسعتش در دل خاک جای گرفته است. او کوثری بود که هر که از زلال حکمتش نوشید، حکیم شد و هرکه بر کرانه ی عرفانش قدم نهاد، مجنون گردید. خطیبان به بیان او خطبه خوان شدند. دانه های تسبیحش سرشار از حرمت اجابت دعاهایی بود که اهالی زمین را زیر دین دست هایش، زندگی بخشید. . با این همه، مظلومیت را چگونه می توان معنا کرد، وقتی که تن پاره ی خورشید ولایت، در غربت خود، چونان لاله ای سرخ روی زمین سراسر گناه بخشکد؟!!

ذهن کوتاه این جماعت را چه نسبت با بلندای علم و معرفت و کمال او؟!

او که شمع هدایت خویش را به ضیافت اصحاب عقل برد تا قفل های بسته بر ذهن ها و ضمیرها بشکند و همگان بدانند که پیامبران آمده اند تا دفینه های عقل را از زیر آوار تعصب و تحجر بیرون کشند.

امروز این کاروان بلند علم است که از باغستان روشن معرفت او نور گرفته تا مرز تیرگی های جهل آدمی را در هم شکند و دانایی و حکمت را به بشریت بنمایاند. او که شکوه شرقی علوم گوناگون بی فروغ می شد، اگر فرا راهمان قرار نمی گرفت و راه را بر ما هموار نمی نمود.

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ „ ارْجِعِی إلَی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً[1]؛ و غمی سخت بر جان مدینه می نشیند و این ندا در آسمان می پیچد:

خدایا! مرا به طاعت خود بیارای و به نافرمانی ات خوار مفرمای. خدایا! مرا روزی کن تا در گشایشی که از فضل خود نصیبم کرده ای، با آن که روزی خود را بر او تنگ فرموده ای، غم خوار و یار باشم»


25 شوال

داستانی آموزندهآ

تازه وارد بود و شهر را خوب نمی شناخت. همه ی راه را آمده بود تا او را ببیند و توشه ای جمع آورد، اما حالا خسته و ناتوان کنار دروازه شهر ایستاده بود و جنب و جوش و فعالیت مردم را نگاه می کرد. تشنه بود و چشمانش این سو و آن سو می دوید تا در میان این همه جنب وجوش و فعالیت شاید سقایی ببیند و جرعه ای آب بنوشد. گرمای دستی را روی شانه اش احساس کرد، پشت سر را نگریست. چشمان خندان مردی را دید که پیاله ی آب را مقابل او گرفته بود: از سر و وضعت پیداست، که غریبی و تازه از گرد راه رسیده ای! بیا این جرعه آب گوارا را بنوش تا اندکی بیاسایی».

آب خنک و گوارا آتش وجودش را به خاموشی گرفت. مرد سقا به گرمی گفت: اهل کجایی؟» و جواب شنید بصره».

پس راه طولانی را آمده ای! با من به سرایم بیا و اندکی استراحت کن».

نه، آمده ام عزیزی را ملاقات کنم».

مرد سقا لبخندی زد و گفت: این عزیز کیست که این همه راه را برای دیدنش پیموده ای؟».

پاسخ شنید: پسر رسول خدا، جعفربن محمد».

دیر نمی شود. به سرای من بیا، ی استراحت کن، با هم به دیدن او می رویم».

اشتیاق مرد برای دیدن امام جعفر صادق(ع) مانع از پذیرش این دعوت شد: نه برادر! از لطفت سپاسگزارم. باید به زودی به شهر و دیار خویش بازگردم. اهل و عیالم را به امان خدا رها کرده ام و به شوق دیدن جعفربن محمد این راه سخت را آمده ام، تنها برای این که او را ببینم و از کلامش توشه ای برگیرم».

مرد سقا انگشت اشاره اش را به سوی مسجد گرفت و گفت: پسر رسول خدا را آن جا می توانی بیابی».

مرد تشکر کرد و به سوی مسجد گام برداشت.

©©©

صوت دلنشین قرآن، مسجد را از آن خود کرده بود. مرد لحظه ای ایستاد و قاری قرآن را که در محراب مسجد نشسته بود، نظاره می کرد. آن نوای ملکوتی با جان مرد پیوند می خورد . (. وَ مَنْ یَتَوَکّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ.)

گوشه ای از مسجد نشست و دل به کلام الهی سپرد. ی بعد، تلاوت قرآن پایان یافت. برخاست تا امام را جست وجو کند. بی اختیار به سوی قاری رفت و گفت: سلامٌ علیکم برادر، چه تلاوت نیکویی! خستگی و رنج سفر طولانی را از وجود انسان می زداید!».

لبخند قاری عمق جان مرد را طراوتی دیگر بخشید: و علیکم السلام. از کجا می آیی برادر؟».

بصره».

برای چه آمده ای؟».

برای دیدار عزیزی آمده ام. به دنبالش می گردم. می توانی کمکم کنی؟».

حتماً. کیست این عزیز؟».

جعفربن محمد».

با او چه کار داری؟».

آمده ام او را در خلوت ببینم و پندی گیرم و در توشه راهم بگذارم».

قاری دستش را بر شانه مرد نهاد و با مهربانی به او گفت: بیا به خانه من برویم. هم جعفربن محمد را می بینی و هم توشه ات را پر می کنی».

©©©

خادم جام شربت را مقابل آن مرد نهاد و گفت: تا این شربت گوارا را نوش جان کنی، سرورم جعفربن محمد هم خواهد آمد». هنوز برنخاسته بود که امام صادق(ع) وارد شد و مرد مسافر حیرت زده بر جای ماند. او در مسجد به تلاوت قرآنش گوش داده بود، از مسجد تا خانه با او هم قدم شده بود، اما امام(ع) را نشناخته بود. امام(ع) مهربانانه لبخندی زد و فرمود: بنشین برادر، خانه من، خانه توست، آسوده باش و بگو چه می خواهی؟».

مرد در حالی که از حیرت به لکنت افتاده بود، گفت: مرا اندرزی دهید که همواره به خاطر داشته باشم و آن را چراغ راه زندگی ام قرار دهم».

و امام(ع) این چنین فرمود: اگر به راستی خداوند کفیل روزی است، پس اندوه تو برای چیست؟ اگر روزی تقسیم شده است، پس حرص و یدن برای چیست؟ اگر حساب حق است، پس جمع کردن مال برای چیست؟ اگر پاداش از طرف خداوند حق است، پس تنبلی برای چیست؟ اگر پاداش هر انفاق از سوی خدا است، پس بخل برای چیست؟ اگر کیفر تخلّف از فرامین الهی، آتش دوزخ است، پس گناه برای چیست؟ اگر مرگ حق است، پس شادمانی برای چیست؟ اگر حضور یافتن در پیشگاه الهی حق است، پس نیرنگ و حیله برای چیست؟ اگر شیطان دشمن است، پس غفلت برای چیست؟ اگر عبور از صراط حقیقت دارد، پس خود بینی برای چیست؟ اگر هر چیزی با قضا و قدر تحقق می یابد، پس غصه برای چیست؟ اگر دنیا فانی و بی اعتبار است، پس اعتماد و دل بستن به آن برای چیست؟».



سیده تکتم حسینی

من دلم را داده ام در این هیاهوها به تو

ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو
شب پناه آورده با انبوه شب بوها به تو

بغض خود را ابرها پیش تو خالی می کنند
از غم صیاد می گویند آهوها به تو

ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرین تر است
لحظه ای که می رسد دست النگوها به تو

چون کبوتر دست برمی داشتند از رسم کوچ
فکر می کردند اگر روزی پرستوها به تو

نسخه ی درماندگان است آب سقاخانه ات
ای که دارد بستگی تأثیر داروها به تو

نغمه ی نقاره یک سو، یک طرف هو هوی باد
من دلم را داده ام در این هیاهوها به تو

قاقاسم صرافان


بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد

مریض آمده اما شفا نمی خواهد
قسم به جان شما جز شما نمی خواهد
 
برای پیش تو بودن بهانه‌ ای کافی‌ست
بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد
 
دلیل ناله‌ ی ما یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد
 
فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟.
 

همین قدر که غباری بر آستان باشد

رواست حاجت عاشق، دعا نمی خواهد
 
ببین به گوشه‌ ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟
 
تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟
 
نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی خواهد

لحظه هایی با کریمه

معصومه …

معصومه تفسیر معصومیت است که روزگارى در مدینه طلوع کرد، معصومه اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها، معصومه تفسیر بلند تبعیت است از ولایت .

معصومه نگاه سبزى است که از معصومیت سرچشمه مى گیرد، معصومه، روزگار دلداگى است واز غربت به قربت رسیدن .

معصومه ترجمان بلند عاشوراست و قصه با زینب هم سفرشدن .

معصومه فلسفه شیدایى است و غزل ماندن و بودن، معصومه نگین ایران است که درقم، شهر اقامه مى درخشد .

  معصومه، قصه بلند مدینه تامشهد است .

معصوم انتهاى متبلور است. معصومه سرسلسله تنهایى است، معصومه فانى فى الله است.

 

همسایه (نذر حضرت فاطمه معصومه(س)

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد

لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

وقتی انیس لحظه تنهایی ام تویی

تنها دلیل این که من اینجایی ام تویی

 

هر شب دلم قدم به قدم می کشد مرا

بی اختیار سمت حرم می کشد مرا

با شور شهر فاصله دارم کنار تو

احساس وصل می کند آدم کنار تو

 

حالی نگفتنی به دلم دست می دهد

درهر نماز مسجد اعظم کنار تو

تا آسمان خویش مرا با خودت ببر

از آفتاب رد شده شبنم کنار تو

 

در این حریم ،سینه زدن چیز دیگری است

زیباتر است ماه محرم کنارتو

ما باتو در پناه تو آرام می شویم

وقتی که با ملائکه همگام می شویم

 

ما در کنار صحن شما تربیت شدیم

داریم افتخار که همشهری ات شدیم

زیباترین خاطره هامان نگفتنی است

تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی است

 

باران میان مر مر آیینه دیدنی است

این صحنه در برابر آیینه دیدنی است

مرغ خیال سمت حریمت پریده است

یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است

 

خوشبخت قوم وطایفه ما مردم قمیم

جارو کشان خواهر خورشید هشتمیم

اعجاز این ضریح که همواره بی حد است

چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است

 

من روی حرفهای خود اصرار می کنم

در مثنوی ودر غزل اقرار می کنم

ما در کنار دختر موسی نشسته ایم

آیینه ایم ومحو تماشا نشسته ایم

 

اینجا کویر داغ ونمکزار شور نیست

ما روبه روی پهنه دریا نشسته ایم

قم سالهاست با نفسش زنده مانده است

باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم

 

بوی مدینه می وزد از شهر ما بیا

ما درجوار حضرت زهرا(س) نشسته ایم

ازما به جزبدی که ندیدی ببخشمان

از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان

 

من هم دلیل حسرت افلاک می شوم

روزی که زیر پای شما خاک می شوم

"سید حمید رضا برقعی"

 

باغ بهشت

به دیوار و در این بیت توحید             فروغ عترت و قرآن توان دید

بود این بارگاه خلد آذین                   حریم دخت هفتم خسرو دین

مزار حضرت معصومه اینجاست         رضا را خواهر مظلومه اینجاست

چو اینجا شد چراغ عشق روشن         به دلها این حرم شد پرتو افکن

بُوَد این درگه از ابواب رحمت            در باغى است از باغ جنّت

که اشک عاشقان شد جویبارش        نمى گردد خزان هرگز بهارش

تو اى زائر به تعظیم شعائر               ببوس این درگه پر نور وطاهر

بیا اینجا به اشک خود وضو کن          بیا جان خود اینجا شست و شو کن

بپا خیز و بخوان اذن دُخولش            اجازت از خداگیر ورسولش

به اذن حیدر و زهراى اطهر              به اذن یازده معصوم دیگر

قدم چون مى نهى داخل از این در       بگو بسم اللّه و اللّه اکبر

زند چون حلقه براین درگدائى              به گوش جان او آید ندائى

که: اى سائل! دعایت مستجاب است   محبّ آل عصمت، کامیاب است

بخواه از رحمت حق هر چه خواهى       که بى حدّ است الطاف الهى

حسانا»، قم که دارُالمؤمنین است       در ِباغ بهشت اندر زمین است

حبیب چایچیان حسان»


عرفه چیست؟ و در عرفه چه باید کرد؟

 

تا غروب آفتاب دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشک می‌ریخت . تا بالاخره بخشیده شد.

خداوند متعال در روز عرفه به سه مکان و سه گروه از انسانها، توجه ویژه دارد:

1. کربلا و زائران امام حسین (ع).

2.  صحرای عرفات (در نزدیکی مکه) و حجاج بیت الله.

3 .هر جا از دنیا که دستی به سوی او بلند شود و دلی بشکند.

 

چرا عرفه»؟

 

ـ آنگاه که جبرئیل (ع) مناسک حج را به حضرت ابراهیم (ع) می‌آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت : عرفت؟» یعنی یاد گرفتی؟» و او پاسخ داد آری. لذا به این نام خوانده شد.

ـ وجه دیگر اینکهمردم از این جایگاه و در این سرزمین به گناه خود اعتراف می‌کنند.

ـ بعضی دیگر هم آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد ؛ چرا که یکی از معانی عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است. (1)

 

 

حضرت آدم (ع) در عرفات

مطابق روایتی از  امام صادق(ع)، وقتی جد اعلای ما حضرت آدم (ع) از  باغ بهشتی به زمین فرود آمد، چهل روز هر بامداد بر فراز کوه صفا با چشم گریان در حال سجده بود. جبرئیل (ع)، فرود آمد و پرسید:

 

ـ چرا می گریی، ای آدم؟

ـ چرا نگریم در حالیکه از جوار خداوند به این دنیا فرود آمده ام؟

ـ به درگاه خدا توبه کن و بسوی او بازگرد.

ـ چگونه ؟

 

جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبحگاهان عازم صحرای عرفات شد. جبرئیل هنگام خروج از مکه، احرام بستن و لبیک گفتن را به او آموخت و چون عصر روز عرفه فرا رسید، آدم  را به غسل فرا خواند و پس از نماز عصر، او  را به وقوف در عرفات دعوت کرد و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد، این کلمات عبارت بودند از:

 

سبحانک اللهم و بحمدک

لا اله الا انت

علمت و ظلمت نفسی

واعترفت بذنبی

اغفر لی انک انت الغفور الرحیم
 یعنی:

جز تو خدایی نیست

کار بدی کردم و بر خود ظلم نمودم

اینک به گناه خود اعتراف می‌کنم

مرا ببخش که تو بخشنده و مهربانی.

آدم (ع) تا غروب آفتاب همچنان دعا میکرد  و با تضرع اشک می‌ریخت. وقتی که آفتاب غروب کرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد و شب را  آنجا گذراند. صبحگاهان در مشعر بپاخاست و به دعا پرداخت. تا اینکه سرانجام بخشیده شد .

 

حضرت ابراهیم (ع) در عرفات

 

جبرئیل(ع) در صحرای عرفات،  مناسک حج را به حضرت ابراهیم (ع)  آموخت و حضرت ابراهیم (ع) در برابر او می فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).

 

پیامبر خاتم (ص) در عرفات

 

دامنه کوه عرفات در زمان صدر اسلام، کلاس صحرایی پیامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته برخی مفسرین آخرین سوره قرآن در صحرای عرفات بر پیغمبر (ص) نازل شد و پیغمبر آنرا به مردم و شاگردانش تعلیم فرمود.

 

 رسول گرامی اسلام (ص) در چنین روزی سخنان تاریخی خود را در اجتماع عظیم و با شکوه حجاج بیان داشت:

 

. ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این مکان ملاقات نکنم. شما به زودی بسوی خدا باز می گردید. در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی می شود. به شما توصیه می کنم هرکس امانتی نزد اوست به صاحبش برگرداند. 

 

ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام ، حرام است. از پیروی شیطان بپرهیزید. به شما سفارش می کنم که به ن نیکی کنید زیرا آنها امانتهای الهی در دست شما هستند و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.

 

. من در میان شما دو چیز به یادگار می گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی شوید، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و (عترت) من است.

هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر است و همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از اموال مسلمانان بر مسلمانی حلال نیست مگر اینکه آنرا به رضایت به  دست آورده باشد.

 

تسبیحات حضرت رسول (ص) در روز عرفه :

سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُکْمُهُ
منزه است خدایى که عرش او در آسمان و  فرمان و حکمش در زمین است

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبیلُهُ
منزه است خدایى که در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدایى که در دریا راه دارد
سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ
منزه است خدایى که در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدایى که در بهشت رحمت او است
سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِیمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ
منزه است خدایى که در قیامت عدل و دادش برپا است منزه است خدایى که آسمان را بالا برد
سُبْحانَ الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَیْهِ
منزه است خدایى که زمین را گسترد منزه است خدایى که ملجا و پناهى از او نیست جز بسوى خودش
پس بگو
سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ صد مرتبه
منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر از توصیف است
و بخوان توحید صد مرتبه و آیة الکرسى صد مرتبه و صلوات بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه و بگو
لااِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیى وَیُمیتُ
معبودى جز خدا نیست یگانه اى که شریک ندارد پادشاهى خاص او است و از آن او است حمد زنده کند و بمیراند
وَیُمیتُ وَیُحْیى وَهُوَ حَىُّ لا یَموُتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ
و بمیراند و زنده کند و او است زنده اى که نمیرد هرچه خیر است بدست او است و او بر هر چیز
قَدیرٌ ده مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ وَاَتوُبُ اِلَیْهِ ده مرتبه
توانا است آمرزش خواهم از خدایى که معبود بحقى جز او نیست که زنده و پاینده است و بسویش توبه کنم
یا اَللّهُ ده مرتبه یا رَحْمنُ ده مرتبه یا رَحیمُ ده مرتبه یا بَدیعَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ ده مرتبه یا حَىُّ یا قَیُّومُ ده مرتبه یا حَنّانُ یا مَنّانُ ده مرتبه یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ ده مرتبه آمینَ ده مرتبه

 

 

برخی از اعمال شب و روز عرفه:

 

1.احیا و نماز و عبادت در شب عرفه

2. دعا در شب عرفه (که گفته شده است مستجاب می‌گردد) .

3.  زیارت امام حسین (ع) در شب عرفه.

4.  غسل.

5. روزه روز عرفه (اگر سبب ضعف و مانع از دعا و مناجات نشود) .

6. قرائت دعای عرفه امام حسین علیه السلام (که بهتر است بعد از نماز عصر باشد) .

7. قرائت دعای عرفه امام سجاد علیه السلام (که در صحیفه سجادیه موجود است).

8. زیارت امام حسین (ع) در روز عرفه.

9. زیارت حضرت اباالفضل العباس (س) در روز عرفه .

10. اعتراف و اقرار به گناهان.

11. دو رکعت نماز که در رکعت اوّل بعد از حمد، سوره  توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره کافرون خوانده می‌شود. سپس چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد،پنجاه مرتبه سوره توحید (این نماز در واقع همان نماز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است) .

 

صحرای عرفات همایش شناخت و خودسازی امام حسین (ع)

حضرت سیدالشهدا، امام حسین (ع) نیز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهی از اصحاب از خیمه های خود در صحرای عرفات بیرون آمدند و رو به دامن کوه رحمت» نهادند و در سمت چپ کوه رو به کعبه همایشی تشکیل دادند که موضوع آن شناخت و سازندگی بود. این همایش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلکه شناخت توأم با عمل و سازندگی و تزکیه و خودسازی بود. فهرست مطالب آن عبارت بود از:

 

1ـ شناخت خدا و صفات الهی.

2ـ شناخت خود یا خودشناسی.

3ـ شناخت جهان.

4ـ شناخت آخرت.

5ـ شناخت پیامبران.

6ـ خودسازی با صفات الهی.

7ـ پرورش نفس با کمالات الهی.

8ـ توبه و بازگشت به خدای مهربان.

9ـ دور کردن صفات نکوهیده از خود با تسبیح پروردگار.

10ـ فراگیری راه تعلیم و تربیت از خدا.

11ـ شناخت و درخواست بهترین مسئلت ها.

12ـ تبدیل خود پرستی نفس به خدا پرستی.

13ـ تبدیل خود برتر بینی نفس به تواضع و فروتنی.

14ـ تبدیل خودخواهی نفس به ایثار و غیر خواهی.

15ـ تعلیم مفاهیم و ادبیات قرآن.


آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ام
از در و دیوار عالم فتنه می بارید و من بی پناهان را بدین دارالامان آورده ام
اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کاروان را تا بدین جا با فغان آورده ام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده ام
قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش تر است چون از آن گار، پیغام خزان آورده ام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود ازبرایت دامنی اشک روان آورده ام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم یک نیستان ناله و آه و فغان آورده ام
تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو در کف خود از برایت نقد جان آورده ام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد گوشه ای از درد دل را بر زبان آورده ام

عرفه

روز عرفه از روزهای پرفضیلتی است که زمینه و بستر مناسب برای بهره‌مندی هرچه بهتر از برکات الهی آماده است، انجام برخی اعمال در این زمان مشخص، موجب نزدیکی سازنده تر به خالق هستی و کسب خیرات دنیوی و اخروی بیشتر است .

شب نهم از شب‎های متبرک و شب مناجات با قاضی الحاجات است و توبه در آن شب مقبول و دعا در آن مستجاب است. عبادت در این شب، اجر صد و هفتاد سال عبادت را دارد.روایت شده که حضرت امام زین العابدین علیه السلام شنید در روز عرفه صدای سائلی را که از مردم سؤ ال می نمود فرمود به او وای بر تو آیا از غیر خدا سؤ ال می کنی در این روز و حال آنکه امید می رود در این روز برای بچّه های در شکم آنکه فضل خدا شامل آنها شود و سعید شوند و از برای این روز اعمال چند است.

اول غسل

دوّم زیارت امام حسین علیه السلام که مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه بالاتر است و احادیث در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است و اگر کسی توفیق یابد که در این روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد ثوابش کمتر از کسی که در عرفات باشد نیست بلکه زیاده و مقدّم است و کیفیت زیارت آن حضرت بعد از این در باب زیارات بیاید انشاءالله تعالی

سوّم بعد از نماز عصر پیش از آنکه مشغول به خواندن دعاهای عرفه شود دو رکعت نماز بجا آورد در زیر آسمان و اعتراف و اقرار کند نزد حق تعالی به گناهان خود تا فایز شود به ثواب عرفات و گناهانش آمرزیده گردد پس مشغول شود به اعمال و ادعیه عرفه که از حُجَج طاهِرِهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم روایت شده است.

خواندن دعای امام حسین علیه السلام و دعای ام داود در روز عرفه سفارش شده است.

شیخ کفعمی در مصباح فرموده مستحب است روزه روز عرفه برای کسی که ضعف پیدا نکند از دعا خواندن و مستحب است غسل پیش از زوال و زیارت امام حسین علیه السلام در روز و شب عرفه و چون وقت زوال شد زیر آسمان رَوَد و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به عمل آورد و چون فارغ شود دو رکعت نماز کند در رکعت اوّل بعد از حمد توحید و در دویم بعد از حمد قُل یا اَیهَا الْکافِروُنَ بخواند بعد از آن چهار رکعت نماز گذارد در هر رکعت بعد از حمد توحید پنجاه مرتبه بخواند فقیر گوید که این نماز همان نماز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام است که در اعمال روز جمعه گذشت .

ذکر صلوات از حضرت امام صادق علیه السلام

پس بگو اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُک یا مَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَیَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ یا

خدایا از تو خواهم ای کسی که او نزدیکتر است به من از رگ گردن ای

مَنْ یحوُلُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلی وَبِالاُْفُقِ
که حائل شود میان انسان و دلش ای که او در دیدگاه اعلی است و در افق

الْمُبینِ یا مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی یا مَنْ لَیسَ کمِثْلِهِ
آشکاری است ای که او بخشاینده است و بر عرش استیلا دارد ای که نیست مانندش

شَیْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ اَسْئَلُک اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
چیزی و او شنوا و بینا است از تو خواهم که درود فرستی بر محمد و آل محمد

و بخواه حاجت خود را که برآورده خواهد شد انشاءالله تعالی پس بخوان این صَلَوات را که از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که بخواهد مسرور کند محمّد و آل محمّد را در صَلَوات بر ایشان بگوید:

اَللّهُمَّ یا اَجْوَدَ مَنْ اَعْطی وَیا خَیرَ
خدایا ای بخشنده ترین عطابخشان و ای بهترین

مَنْ سُئِلَ وَیا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِی
درخواست شدگان و ای مهربانترین کسی که از او مهربانی جویند خدایا درود فرست بر محمد و آلش در

الاَْوَّلینَ وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِی الاَّْخِرینَ وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
زمره پیشینیان و درود فرست بر محمد و آلش در زمره پسینیان و درود فرست بر محمد

وَآلِهِ فِی الْمَلاَءِ الاْعْلی وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِی الْمُرْسَلینَ
و آلش در ساکنین عالم بالا و درود فرست بر محمد و آلش در زمره مرسلین

اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً وَآلَهُ الْوَسیلَةَ وَالْفَضیلَةَ وَالشَّرَفَ وَالرِّفْعَةَ
خدایا عطا کن به محمد و آلش مقام وسیله و فضیلت و شرف و رفعت

وَالدَّرَجَةَ الْکبیرَةَ اَللّهُمَّ اِنّی آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ
و درجه بلند خدایا من ایمان آوردم به محمد صلی الله علیه و آله

وَلَمْ اَرَهُ فَلا تَحْرِمْنی فِی الْقِیمَةِ رُؤْیتَهُ وَارْزُقْنی صُحْبَتَهُ وَتَوَفَّنی
با اینکه او را ندیده ام پس در روز قیامت از دیدارش محرومم مفرما و مصاحبت و همنشینی او را روزیم فرما

عَلی مِلَّتِهِ وَاسْقِنی مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیاً سآئِغاً هَنَّیئاً لا اَظْمَاءُ
و بر کیش او بمیرانم و بنوشانم از حوض او (حوض کوثر) نوشاندنی سیراب و جانبخش و گوارا که

بَعْدَهُ اَبَداً اِنَّک عَلی کلِّشَیْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ اِنّی آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّی
پس از آن هرگز تشنه نشوم که براستی تو بر هرچیز توانایی خدایا من ایمان آورده ام به محمد صلی

اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَلَمْ اَرَهُ فَعَرَِّفْنی فِی الْجِنانِ وَجْهَهُ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً
الله علیه وآله و او را ندیده ام پس در بهشت رویش را به من نشان ده خدایا برسان به محمد

صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ مِنّی تَحِیةً کثیرَةً وَسَلاماً
صلی الله علیه و آله از جانب من تحیتی بسیار و سلامی

در آخر روز عرفه این دعا خوانده شود :
 

یا رَبِّ اِنَّ ذُنُوبی لا تَضُرُّکَ وَاِنَّ مَغْفِرَتَکَ لی لا تَنْقُصُکَ فَاَعْطِنی ما لا

پروردگارا همانا گناهان من زیانی به تو نزند و محققاً آمرزش تو از من نقصانی به تو نرساند پس عطا کن به من

یَنْقُصُکَ وَاغْفِرْ لی ما لایَضُرُّکَ و ایضا بخوان : اَللّهُمَّ لا تَحْرِمْنی خَیْرَ ما

آنچه را نقصانت نرساند و بیامرز برایم آنچه را زیانت نزند خدایا محرومم مکن از آن خیری که

عِنْدَکَ لِشَرِّ ما عِنْدی فَاِنْ اَنْتَ لَمْ تَرْحَمْنی بِتَعَبی وَ نَصَبی فَلا

نزد تو است بخاطر آن شری که در پیش من است اگر تو به رنج و خستگیم رحم نمی کنی پس

تَحْرِمْنی اَجْرَ الْمُصابِ عَلی مُصیبَتِهِ

محرومم مدار از پاداش مصیبت دیده ای بر مصیبتش


با هر منطقی خواستی مقایسه کن بین این دو جمعیت تا همه آنچه دشمنان تدبیر کرده بودند و ساعتها اتاق فکرشان و هزینه هایشان ونتیجه آن در نهم دیماه راببینی ، راستی رسانه های پر سر و صدا دیروز چرا لال و ساکت بودند

البته ناگفته نماند که خیلیها حتی در داخل هم معتقدند این تصاویر فتوشاپ بوده و درختهای انسان نما هستند که در هر مناسبتی اعلام حمایت از اعتقادات و نظامشان می کنند و بعضیها که منتخب ملت هم هستند با پررویی تمام هنوز به مذاکره با کدخدا دل بسته اند و خدا را فراموش کرده اند

((لطفا نظرا تتون رو بفرمایید ممنون میشم))


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها